بیاد داشتن ؛ محظوظ بودن. در خاطر و حفظ نگهداری کردن :
بیاید یکی شاه خسرونژاد
که دارد گذشته سخنهابیاد.
فردوسی.
تو داری بیاد این سخن بیگمان
اگر چند بگذشت بر ما زمان.
فردوسی.
ز تخم فریدون منم کیقباد
پدر بر پدر نام دارم بیاد.
فردوسی.
بیاید یکی شاه خسرونژاد
که دارد گذشته سخنهابیاد.
فردوسی.
تو داری بیاد این سخن بیگمان
اگر چند بگذشت بر ما زمان.
فردوسی.
ز تخم فریدون منم کیقباد
پدر بر پدر نام دارم بیاد.
فردوسی.