بیابان نورد. [ بان ْ، ن َ وَ ] ( نف مرکب ) بیابان گرد و سفرکننده در بیابانها. ( ناظم الاطباء ). بیابان نوردنده. بیابان گرد : تهیدست مردان پرحوصله بیابان نوردان بی قافله.سعدی. || قوی. پرطاقت برفتن در بیابانها : گزاره برد سپه را ز ده دوازده رودبمرکبان بیابان نورد کوه گذار.فرخی.بیابان نوردی چو کشتی بر آب که بالای سیرش نپرد عقاب.سعدی ( بوستان چ یوسفی ص 90 ).