بیابان نشین

/biyAbAnneSin/

مترادف بیابان نشین: بدوی، بیابانی، چادرنشین، صحرانشین

متضاد بیابان نشین: شهرنشین

معنی انگلیسی:
dwelling in the desert, nomad

لغت نامه دهخدا

بیابان نشین. [ بان ْ، ن ِ ] ( نف مرکب ) صحرانشین و بدوی و مردمانی که در بیابان زندگی میکنند. ( ناظم الاطباء ). بیابان نشیننده. آنکه در بیابان زیست کند. صحرانشین. بدوی. چادرنشین : حاتم طایی که بیابان نشین بود اگر شهری بودی از جوش گدایان بیچاره شدی.( گلستان ). || گوشه نشین. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( اسم صفت ) آنکه در بیابان زیست کند صحرا نشین بدوی .

فرهنگ عمید

کسی که در بیابان و در زیر چادر زندگی می کند، صحرانشین.

پیشنهاد کاربران

دشت سُوَران ؛ سکنه بیابان. بیابان نشینان. ( ناظم الاطباء ) .
بیابان باش . ( نف مرکب ) آنکه در بیابان زندگی کند. ( یادداشت بخط مؤلف ) . بدوی . ( بحر الجواهر ) . کسی که در بیابان منزل دارد: تازیان بیابان باش ؛ اعراب بدوی . ( ناظم الاطباء ) .
صحرا گرد

بپرس