بیابان تاتارها (Il deserto dei Tartari)
رُمانی نوشتۀ دینو بوتساتی، به زبان ایتالیایی، منتشرشده در ۱۹۴۰. جووانی دروگوپس از فارغ التحصیلی از مدرسۀ نظام با درجۀ ستوانی، در نخستین مأموریتش بهقلعۀ باستیانی۳، محصور در بیابانی بی آب و علف، فرستاده می شود. افسران و سربازان چنان در تار و پود مقررات پوچ قلعه گیر کرده اند که تنها راه رهایی خود را در بازنشستگی می بینند، و به امید وقوع حمله ای به قلعه و کسب افتخار روزگار می گذرانند. پانزده سال بعد جووانی با درجۀ سرگردی معاونِ قلعه می شود، و با آن که دیگر پیر و ناتوان و بیمار است، سرسختانه انتظار لحظۀ وقوع حمله و کسب افتخار را می کشد. عاقبت در روزی که نیروهای شمال به قلعه یورش می برند، دروگوی پیر را به مهمان خانه ای در پشت جبهه منتقل می کنند. دروگو شبی در مهمان خانه خود را بیرون از زمان و رودرروی مرگی پوچ و بی افتخار می یابد. بیابان تاتارهازبانی ساده و روان، هرچند نمادپردازانه، دارد و با روایتی خطی و در فضایی سیال ذهن پیش می رود.
رُمانی نوشتۀ دینو بوتساتی، به زبان ایتالیایی، منتشرشده در ۱۹۴۰. جووانی دروگوپس از فارغ التحصیلی از مدرسۀ نظام با درجۀ ستوانی، در نخستین مأموریتش بهقلعۀ باستیانی۳، محصور در بیابانی بی آب و علف، فرستاده می شود. افسران و سربازان چنان در تار و پود مقررات پوچ قلعه گیر کرده اند که تنها راه رهایی خود را در بازنشستگی می بینند، و به امید وقوع حمله ای به قلعه و کسب افتخار روزگار می گذرانند. پانزده سال بعد جووانی با درجۀ سرگردی معاونِ قلعه می شود، و با آن که دیگر پیر و ناتوان و بیمار است، سرسختانه انتظار لحظۀ وقوع حمله و کسب افتخار را می کشد. عاقبت در روزی که نیروهای شمال به قلعه یورش می برند، دروگوی پیر را به مهمان خانه ای در پشت جبهه منتقل می کنند. دروگو شبی در مهمان خانه خود را بیرون از زمان و رودرروی مرگی پوچ و بی افتخار می یابد. بیابان تاتارهازبانی ساده و روان، هرچند نمادپردازانه، دارد و با روایتی خطی و در فضایی سیال ذهن پیش می رود.
wikijoo: بیابان_تاتارها