بی گهی. [ گ َ ] ( حامص مرکب ) ( از: بی + گه + ی ) نابموقع. نه بوقت خود. بی وقت. ( یادداشت مؤلف ). || ( حامص مرکب ) نابموقعی : بدین بیگهی از کجا خاستی چنین تاختن را بیاراستی ؟فردوسی.