بی گنهی. [ گ ُ ن َ ] ( حامص مرکب ) مخفف بی گناهی : یک روز بی گناه نبودم بعمر خویش گویا که بود بی گنهی نزد من گناه.سوزنی.و رجوع به بی گناهی شود.