بی کمر. [ ک َ م َ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + کمر ) بی کمربند. || کمر مانند کلاه علامت منصب و مقام بوده است و بی کمر کنایه از فاقد منصب و مقام است : مبین حقیر گدایان عشق را کاین قوم شهان بی کمر و خسروان بی کلهند.
حافظ.
رجوع به کمر شود.
فرهنگ فارسی
بی کمربند . یا کمر مانند کلاه علامت منصب و مقام بوده است و بی کمر کنایه از فاقد منصب و مقام است .