بی کله

/bikalle/

مترادف بی کله: بی پروا، بی ملاحظه، بی احتیاط ، سبک عقل، بی عقل، سبک مغز، دیوانه

متضاد بی کله: ملاحظه کار، محتاط

معنی انگلیسی:
brainless, weak-minded, booby, crazy, daredevil, foolhardy, harum-scarum

لغت نامه دهخدا

بی کله. [ک َل ْ ل َ / ل ِ ] ( ص مرکب ) بدون کله. بدون سر. رجوع به کله شود. || زودخشم ( در تداول عامه ). آنکه زود خشم گیرد: فلان آدم بی کله ایست ؛ زود کج خلق شود.
- آدمی بی کله ؛ آنکه زود خشم آرد و از جای بشود. ( یادداشت مؤلف ).
|| بی مغز. کوته فکر.

بی کله. [ ک ُ ل َه ْ ] ( ص مرکب ) مخفف بی کلاه. || کلاه علامت منصب و مقام است و بی کلاهی کنایه از فقد مقام. در مقابل کلاهدار و صاحب کلاه کنایه از صاحب تاج است به معنی پادشاه :
مبین حقیر گدایان عشق را کاین قوم
شهان بی کمر و خسروان بی کلهند.
حافظ.

فرهنگ فارسی

مخفف بی کلاه یا کلاه علامت منصب و مقام است و بی کلاهی کنایه از فقد مقام . در مقابل کلاهدار و صاحب کلاه کنایه از صاحب تاج است به معنی پادشاه .

مترادف ها

dumb (صفت)
بی معنی، بی صدا، کند ذهن، گنگ، لال، بی کله، زبان بسته

imbecile (صفت)
کند ذهن، بی کله، سبک مغز، ضعیف العقل

فارسی به عربی

ابله

پیشنهاد کاربران

غیر قابل اطمینان، نفهم
بی فکر ، بی ملاحظه ، بی عقل
گیلانی ها کلمه ی کلهند رو استفاده می کنند، به معنی بی عقل
احمق و شیرین عقل

بپرس