بی کردار. [ ک ِ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + کردار ) که کردار ندارد. بی عمل : وگر گفتار بی کردار داری چو زراندود دیناری بدیدار.ناصرخسرو.|| دشنامی است لوطیان را. آنکه به اعمال خیر و جوانمردانه نگراید. ( از یادداشت مؤلف ). بدکردار. نادرست. غیرقابل اعتماد. ( فرهنگ عامیانه جمالزاده ).