زنده به آن زندگان که چنین گفت
ایزد سبحان بی چگونه و بی چون.
ناصرخسرو.
ملک العرش بی چون جواب داد که یا محمد اگر تو نبودی یوسف را نیافریدمی. ( قصص الانبیاء ص 61 )... سرای باقی هفتاد و چندان بتو رسد و بدیدار بیچون مشرف گردی. ( قصص الانبیاء ص 157 ).نگار ایزد بیچونی ای نگاررهی
زهی نگارنگار و زهی نگار گری.
سوزنی.
عمری که میرود همه حال جهد کنی تا در رضای خالق بیچون بسر بری.
سعدی.
توان در بلاغت به سحبان رسیدنه در کنه بیچون سبحان رسید.
سعدی.
ارادت بیچون یکی را از تخت شاهی فرود آرد و دیگری را در شکم ماهی نکو دارد. ( گلستان ).سپاس از خداوند بی مثل و بیچون
که با طالع سعد و با بخت میمون.
؟
- بی چون وچرا ؛ جاوید و مقدس. ( ناظم الاطباء ). که بر اواعتراضی نتوان کرد. خودمختار و این صفت باریتعالی است : بهار گشت پدیدار و دل تقاضا کرد
کمال قدرت بیچون و بی چرا دیدن.
سوزنی.