بی چشم


مترادف بی چشم: اعمی، کور، نابینا

متضاد بی چشم: بینا

لغت نامه دهخدا

بی چشم. [ چ َ / چ ِ ] ( ص مرکب ) کور. ( ناظم الاطباء ). آنکه چشم ندارد. || مجازاً، بی خُبْرَت. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
آنکه بی چشم است بفروشد به یک جو جوهری.
سنایی.

فرهنگ فارسی

کور ٠ آنکه چشم ندارد ٠ مجازا ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس