بی پناه
/bipanAh/
مترادف بی پناه: بی کس، بی مامن، بی ملجا، بی حفاظ، بی ملاذ، بی پشت وپناه، بی حامی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
فراز، صریح، دایر، باز، اشکار، روباز، بی ابر، مفتوح، ازاد، در معرض، رک گو، بی الایش، فاش، علنی، سرگشاده، گشوده، واریز نشده، بی پناه
بی حفاظ، بی پناه
پیشنهاد کاربران
بی پناه یعنی همه بهت ظلم کنن اما کسی ازپشتت درنیاد حرفاتوکسی باورنکنه اذیتت کنن مردم مسخره کنن کسی پشتت نباشه تودعوا یا ازخودت نتونی دفاع کنی
بی پشت و مشت
لهجه و گویش تهرانی
بی پناه.
لهجه و گویش تهرانی
بی پناه.
بی زوار
بی حفاظ