بی پایاب. ( ص مرکب ) عمیق. ژرف. که عمق آن معلوم نیست : رسیده در بیابانهای بی انجام و بی منزل برون رفته ز دریاهای بی پایاب و بی پایان.فرخی.وقتی در آبی تا میان دستی و پایی میزدم اکنون همان پنداشتم دریای بی پایاب را.سعدی.