دیکشنری
مترجم
بپرس
بی وطنی
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
بی وطنی. [ وَ طَ ] ( حامص مرکب ) صفت بی وطن. آوارگی.
فرهنگ فارسی
صفت بی وطن ٠ آوارگی ٠
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها