بی هیچ بُد:حتماً ، ناچاراً
( ( غفلت از تن بود چون تن روح شد
بیند او اسرار را بی هیچ بُد ) )
( مثنوی مولوی ، دفتر 3 ، محمد استعلامی ، چاپ اول 1363، ص 374 )
( ( غفلت از تن بود چون تن روح شد
بیند او اسرار را بی هیچ بُد ) )
( مثنوی مولوی ، دفتر 3 ، محمد استعلامی ، چاپ اول 1363، ص 374 )