میرابوالفضل کز فتوت و فضل
در جهان بی شبیه و بی همتاست.
فرخی.
شادباش ای کریم بی همتاای نکومنظر و نکومخبر.
فرخی.
خواجه سید حجاج علی بن الفضل آنکه از بار خدایان جهان بی همتاست.
فرخی.
آفتاب ملکت سلطان که دست جود اوخواهد او را کز میان خلق بی همتا کند.
منوچهری.
جالینوس... بی همتاتر بود در معالجت اخلاق. ( تاریخ بیهقی ). بر همه آداب ملوک سوار شد و بی همتا آمد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 101 ). مردمان چنان دانند که میان من و آن مهتر بی همتا ناخوش است. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 75 ). بهر هنر که او را می آزمودند بی همتا بود. ( فارسنامه ابن البلخی ص 86 ).تو دُرقدری و دُر تنها نکوتر
تو لعلی لعل بی همتا نکوتر.
نظامی.
شبی مجنون به لیلی گفت کی محبوب بی همتاترا عاشق شود پیدا ولی مجنون نخواهد شد.
حافظ.
- خدای بی همتا ؛ یزدان بی همتا، بی شریک ، فرد، احد. بی ند : ازیرا قد دوتا دارد بخدمت پیش او هرکس
که با هر کس بود یکتای چون یزدان بی همتای.
قطران.
زهی سلطان بی همتا چو با چاکر کند سودااگر خواهد دهد کالا اگر خواهد براندازد.
( از انیس الطالبین ص 96 ).
- یکتای بی همتا ؛ خدای بی مثل. خدای یگانه : کار دنیا را همی همتای کار آن جهان
پیش تو اینجا چنین یکتای بی همتا کند.
ناصرخسرو.