بیابی بنزدیک ما مهتری
شوی بی نیاز از بدی کهتری.
فردوسی.
نباشد مرا زندگانی درازز کاخ و ز ایوان شوم بی نیاز.
فردوسی.
ز بیشی و کمی و از رنج و آزبه نیروی یزدان شدم بی نیاز.
فردوسی.
و خوانندگان این کتاب را باید... از دیگر کتب بی نیاز شوند. ( کلیله و دمنه ). || فارغ و آسوده شدن. پرداختن : چو از جنگ پیران شدی بی نیاز
یکی رزم کیخسرواکنون بساز.
فردوسی.