بی نقاب

/bineqAb/

لغت نامه دهخدا

بی نقاب. [ ن ِ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + نقاب ) بی حجاب. بی برقع. بی روبند :
چون روی تو بی نقاب گردد
آفاق جمال برنتابد.
خاقانی.
چو دیدند روئی چنان بی نقاب.
نظامی.
و رجوع به نقاب شود.

فرهنگ فارسی

بی حجاب ٠ بی برقع ٠ بی روبند ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس