بی ندیم. [ ن َ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + ندیم ) تنها. بی همدم. بی یار : بر بستر خاک بی ندیم و همراز و خود خداوند کشور و امیر لشکر بود.( ترجمه تاریخ یمینی ص 442 ). و رجوع به ندیم شود.