irk (فعل)ازردن، رنجاندن، عذاب دادن، بد دانستن، بیزار بودن، فرسوده شدن، بی میل بودنhesitate (فعل)مردد بودن، تامل کردن، درنگ کردن، پابپا کردن، با لکنت گفتن، بی میل بودن