بی مگر. [ م َ گ َ ] ( ص مرکب ، ق مرکب ) ( از: بی + مگر ) بی تردید. بی دودلی. بیشک. بطور قطع. بیقین : گفتم مقام عاقله نفس است بی گمان گفتا مقام نفس حیاتست بی مگر.ناصرخسرو.رجوع به مگر شود.