بی ملام ؛ بدون نکوهش. بدون سرزنش. آنچه نکوهش و سرزنش را سزاوار نباشد :
دل در ستایش هنرش هست بی ملال
جان در پرستش خردش هست بی ملام.
امیرمعزی ( دیوان چ اقبال ص 468 ) .
بر زمین آزادگان در خدمت تو بی ملال
... [مشاهده متن کامل]
بر فلک سیارگان در بیعت تو بی ملام.
امیرمعزی ( ایضاً ص 473 ) .
گر ببخشاید بود بخشایش او بی ملام
ور بیامرزد بود آمرزش او بی ملال.
امیرمعزی ( ایضاً ص 447 ) .
دل در ستایش هنرش هست بی ملال
جان در پرستش خردش هست بی ملام.
امیرمعزی ( دیوان چ اقبال ص 468 ) .
بر زمین آزادگان در خدمت تو بی ملال
... [مشاهده متن کامل]
بر فلک سیارگان در بیعت تو بی ملام.
امیرمعزی ( ایضاً ص 473 ) .
گر ببخشاید بود بخشایش او بی ملام
ور بیامرزد بود آمرزش او بی ملال.
امیرمعزی ( ایضاً ص 447 ) .