بی مقدمه
/bimoqaddame/
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
مختصر، کوچک، کوتاه، موجز، غیر کافی، کمتر، قاصر، کسردار، بی مقدمه
ناگهانی، تند، غیر منتظره، بی خبر، سریع، فوری، سرزده، بی مقدمه، ناگه
ناگهانی، بی مقدمه
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
یکباره
همین جوری و بی مقدمه