بی مصرف
/bimasraf/
مترادف بی مصرف: به دردنخور، باطله، بی استفاده، بی فایده، بیهوده، مهمل، بی کاره
متضاد بی مصرف: مفید
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
خنثی، بیهوده، بی مصرف، عاری از فایده، غیر قابل استفاده، غیر ضروری، عاطل، زائد، نا کار، بی فایده، بلا استفاده، عبث، باطله
خیس، بی مصرف، نیم پخته، اشباع شده، جوشانده، چروکیده و پژمرده، گیج و کند ذهن
بیهوده، بی سود، بی مصرف، بی علاج، عاری از فایده
مهمل، بی سود، بی مصرف، بی حرکت، بی نفع
بی مصرف، بی کار، بکار بیفتاده
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
لایه جرز دیوار
بلا استفاده . . . بدرد نخور . . . .
وا زده
هرز