بی مشغله. [ م َ غ َ ل َ / ل ِ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + مشغله ) بی کار. بی خیال. فارغ البال. بی سرگرمی : در آن دشت میگشت بی مشغله گهش در گیاروی گه در گله.نظامی.و رجوع به مشغله شود.