بی مرام


معنی انگلیسی:
unprincipled, shyster

لغت نامه دهخدا

بی مرام. [ م َ ] ( ص مرکب ) ( از: بی +مرام ) بی مسلک. که مسلکی ندارد. رجوع به مرام شود.

فرهنگ فارسی

بی مسلک . که مسلکی ندارد .

مترادف ها

unscrupulous (صفت)
بی پروا، بی مرام، بی توجه به نیک و بد

aimless (صفت)
بی اراده، بی مقصد، بی مرام

unprincipled (صفت)
بی مرام، هردمبیل، بی مسلک

viewless (صفت)
بی مرام، مورد نظر قرار نگرفته، بی منظره، بی قصد

پیشنهاد کاربران

بی مسلک . [ م َ ل َ ] ( ص مرکب ) ( از: بی مسلک ) بی مرام . بی راه . رجوع به مسلک شود.
بی صفت

بپرس