بی مدد. [ م َ دَ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + مدد ) بی یار و بی معین. || بیچاره و فرومانده. ( ناظم الاطباء ). رجوع به مدد شود.
دست تنها. [ دَ ت َ ] ( ص مرکب ) بی یار. بی مدد. بی معین. بی یاور. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) . || ( ق مرکب ) منفرداً. به تنهایی.+ عکس و لینک