بی مبالات

/bimobAlAt/

مترادف بی مبالات: بی توجه، بی دقت، بی فکر، بی ملاحظه، سهل انگار، لاابالی، لاقید

متضاد بی مبالات: متوجه، محتاط، ملاحظه کار

معنی انگلیسی:
caddish, inconsiderate, indiscreet, insensate, mindless, negligent, slack, thoughtless, unmindful, careless

لغت نامه دهخدا

بی مبالات. [ م ُ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + مبالات «عربی » ) بی باک. لاابالی. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

بی باک . لاابالی .

مترادف ها

remiss (صفت)
سست، لا ابالی، غفلت کار، بی قید، بی مبالات

perfunctory (صفت)
سرسری، بی مبالات، باری بهر جهت

پیشنهاد کاربران

بَالَی: ( بَالَی، یُبالِی، مُبَالاةً ) توجه کرد، اهمیت داد، اعتنا کرد.
لا یُبالِی: او اهمیتی نمی دهد.
بالَی بِ: او فکر کرد به.
بَالِی : کلمة أصلها الفعل ( بَالَی ) فی صیغة الأمر منسوب لضمیر المفرد المؤنث.
...
[مشاهده متن کامل]

وَ أَسْقَطْتَنی مِنْ عَیْنِکَ فَمَا بَالَیْتُ ( فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی )
و مرا از چشمت انداختی، اهمیت ندادم.
می گویند فلانی بی مبالات است یعنی بی توجه، بی دقت، بی فکر، بی ملاحظه، سهل انگار، لاابالی و لاقید است و بی مبالاتی یعنی بی پروایی، بی ملاحظگی، بی توجهی، بی دقتی، سهل انگاری، لاابالیگری، لاقیدی.

بی قید و بندی و عملِ لاقیدِ چارچوب

بپرس