بی مأوی

لغت نامه دهخدا

بی مأوی. [ م َءْوا ] ( ص مرکب ) ( از: بی + مأوی ̍ ) بی جایگاه. بی خانمان. ( آنندراج ). بی پناهگاه. || نامسکون. ( ناظم الاطباء ). || ناضیافت. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

بی جایگاه بی خانمان . بی پناهگاه . یا نامسکون . یا ناضیافت .

پیشنهاد کاربران

بپرس