دیکشنری
مترجم
بپرس
بی مانعی
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
بی مانعی. [ ن ِ ] ( حامص مرکب ) حالت بی مانع. آزادی.
فرهنگ فارسی
حالت بی مانع . آزادی .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها