بی قوت کردن

مترادف ها

emaciate (فعل)
تحلیل رفتن، لاغر کردن، ضعیف کردن، نزار کردن، بی قوت کردن

impoverish (فعل)
بی خاصیت کردن، بی قوت کردن، فقیر کردن، بی نیرو کردن، فرسوده کردن زمین

فارسی به عربی

اضعف , افقر

پیشنهاد کاربران

بپرس