بی قوارگی

مترادف ها

disproportion (اسم)
بی قوارگی

ugliness (اسم)
بی قوارگی

پیشنهاد کاربران

نا به اندامی
نابه اندام . [ ب ِ اَ ] ( ص مرکب ) ناموزون . نامتناسب . که باندام نیست .
بی ارزش .
درشعرهاونثرها به عنوان کنایه بهره برده میشود.
کم ارزشی میان مردم

بپرس