دیکشنری
مترجم
بپرس
بی قراری کردن
معنی انگلیسی
:
fret
,
fuss
,
to be uneasy
دنبال کنید
مترادف ها
hotch
(فعل)
تکان خوردن، لولیدن، بیقراری کردن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها