بی غوری. [ غ َ / غ ُ ] ( حامص مرکب ) بی دقتی. لاقیدی. بی عاری : رفت آن دوره منحوسه که کار من و تولشی و تنبلی و لاتی و بی غوری بود.روحانی ( از فرهنگ عامیانه جمالزاده ).