بی غرضی


معنی انگلیسی:
disinterest, equity, impartiality, impersonality, justice, objectivity, open-mindedness, lack of private motive, disinterestedness

لغت نامه دهخدا

بی غرضی. [ غ َ رَ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی بی غرض. بی طمعی. خلوص. صداقت. ( ناظم الاطباء ). || عدالت. عدم دشمنی و قصد بد :
صانع قادر دگر ز بی غرضی
گنبد گردان زرنگار کند.
ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

بیطمعی .

پیشنهاد کاربران

بپرس