بی غدر

لغت نامه دهخدا

بی غدر. [ غ َ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + غدر ) بی مکر. بی حیله. بی نیرنگ. دور از غدر و حیله :
صدر دریادل نظام الدین که باشد از قیاس
پیش دریای دل بی غدر تو دریا غدیر.
سوزنی.
رجوع به غدر شود.

فرهنگ فارسی

بی مکر . بی حیله . بی نیرنگ . دور از غدر و حیله .

پیشنهاد کاربران

بپرس