بی عیب و نقص


معنی انگلیسی:
faultless, hale, impeccable, intact, polished

مترادف ها

impeccable (صفت)
بی عیب و نقص

پیشنهاد کاربران

بی کم و کاست
برابر پارسی آن را می توان : . . . بی آک و آهو. . . یا. . . درست و درواخ. . . گفت.
بی عوار ؛ بی عیب. خالی از عیب و نقص :
آن سگان کت جان نگردد بی عوار از عیبشان
تا نشویی تن به آب دوستی آل عبا.
ناصرخسرو.
درواخ
تمام و کمال
کامل

بپرس