بی عملی. [ ع َ م َ ] ( حامص مرکب ) عمل نکردن. به گفتار عمل نکردن. کردار نداشتن : نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس ملالت علما هم ز علم بی عمل است.
حافظ.
و رجوع به علم و رجوع به عمل شود.
فرهنگ فارسی
عمل نکردن . به گفتار عمل نکردن . کردار نداشتن .
پیشنهاد کاربران
بی عملی ( به انگلیسی: not - doing ) یکی از اصولِ مشهور تائو، بی کنشی non - doing ) - wu wei ) هست و در تائو ( سالک ) به اصل بی کنش ( بی عملی ) پای بند است. انسان کامل را در آیین تائویست، انسانی است که از جایگاهی کاملاً متعالی برخوردار است. او از این حیث، برتر از تمام انسان های متعارف و اعیان معمولی است که نسبت به تمام تمایزات بین آن ها «بی اعتناء oblivious» است. ... [مشاهده متن کامل]
و این به آن معنا است که هیچ چیزی نمی تواند مزاحم آرامش روانش شود، انسانی است تنها، که در درونِ «آرامش» عمیقِ وجود، مستقر، و در احدیت مطلق مستغرق. او «فارغ ـ یا فراتر از عواطف انسانی» است. او «خوب» را «خوب»، و غیرخوب را نیز «خوب» می بیند. بر اریکه بی ـ کنشی ( Non - Doing ) ( بی عملی ) متکی است. بی عملی، بی کنشی. Not - Doing علاوه بر اینکه مفهومی دائویی است. یکی از مفاهیم کلیدی معرفت دون خوان ماتتوس می باشد؛ و عاملِ جابه جایی پیوندگاه. سالکان می دانند که دومین حلقهٔ اقتدار The Second Ring of Power، حلقهٔ «بی عملی»، اراده؛ یک سالک جنگاور هست. و می تواند با دومین حلقهٔ اقتدار جهانِ دیگری ببافد؛ حلقهٔ اقتدار رازِ موجوداتِ درخشان است. بی عملی هر کُنشِ ناآشنایی است که کُلِ هستی مان را با واداشتن به هوشیاری از بخشِ درخشانِ آن درگیر می کند؛ پادِ عمل، عمل بخشی از کُل است که برایِ آن گزارشی شناختی داریم. درحالی که بی عملی عنصری است که وابسته به کُلِ نمودار شده نیست؛ یکی از سه فنی که سالکان جنگاوران برای بازایستادنِ جهان به کار می برند؛ هر فعالیتِ طراحی شده برایِ پرداختن به دقتِ دوم. بی عملی اضافه کردن عنصر آگاهی به عمل است، چون عمل در اثر کثرتِ انجام به عمل تبدیل شده است. درحالی که بی عملی آگاهی یا استراتژی خوب اندیشیده ای است، که به عمل های قبلی ما اضافه می شود و عمل را تبدیل به بی عملی می کند. قاعدهٔ بی عملی این است که دقیقاً کار مخالف عادت یا عادت هایی را که داریم انجام دهیم. بر همین اساس حافظ شیرازی دارد که: و البته فیوضات ( Emanation ) روشن نشده درون پیله با کارهایی که برای جسم تازگی دارد شروع به درخشش خواهند کرد. و این همان خفتگانی هست که شهاب الدین یحیی سهروردی در صفیر سیمرغ می گوید بیدار خواهند شد، ( روشن خواهند شد ) .