بی عفتی

/bi~effati/

مترادف بی عفتی: بی عصمتی، فساد، ناپاکی، نانجیبی

متضاد بی عفتی: پاکدامنی، عفاف

معنی انگلیسی:
immorality, impurity, indecency, promiscuity, unchastity

لغت نامه دهخدا

بی عفتی. [ ع ِف ْ ف َ ] ( حامص مرکب ) بی شرمی. بی حیایی. ناپرهیزگاری. و رجوع به عفت و ترکیبات آن شود.

مترادف ها

adultery (اسم)
زناء، خیانت، بی وفایی، بی دینی، بی عفتی

unchastity (اسم)
بی عفتی، بی ناموسی

فارسی به عربی

زنا

پیشنهاد کاربران

معنی اصطلاح - > پالان / پالون کسی کج بودن
1 - پاک دامن نبودن؛ با مردان بیگانه رابطه داشتن؛ شنگیدن
2 - دین راستین نداشتن؛ کافر بودن
مثال:
1 - همه می دانستند که پالان زنش کج است و با بعضی از دانشجوهایی که در خانه شان زندگی می کردند، سروسِر دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

2 - در محله شایع شده بود که پالانش کج است و به محفل بهائیان رفت وآمد دارد.

بپرس