دیکشنری
مترجم
بپرس
بی عزمی
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
بی عزمی. [ ع َ ] ( حامص مرکب ) بی ارادگی. بی تصمیمی.
فرهنگ فارسی
بی ارادگی . بی تصمیمی
مترادف ها
indecision
(اسم)
دودلی، تامل، تردید، بی تصمیمی، بی عزمی
irresolution
(اسم)
تردید، بی عزمی
فارسی به عربی
تردد
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها