بی عدتی

لغت نامه دهخدا

بی عدتی. [ ع ُدْ دَ ] ( حامص مرکب ) فقدان ساز و برگ و سلاح. بی مهماتی : و ما را چنان مانداز بیعدتی و لشکر که هر کسی را در ما طمع می افتاد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 216 ). و رجوع به عُدّة شود.

فرهنگ فارسی

فقدان ساز و برگ و سلاح . بی مهماتی

پیشنهاد کاربران

بپرس