دیکشنری
مترجم
بپرس
بی عاری کردن
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
بی عاری کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بی چشم و رویی کردن. تنبلی کردن.
فرهنگ فارسی
بی چشم و رویی کردن . تنبلی کردن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها