بی طرفانه

/bitarafAne/

برابر پارسی: بییکسوی انه

معنی انگلیسی:
fair, disinterestedly, evenhanded, judicial, neutral, objective, unbiased, unbiassed, impartially, [adj.] impartial

مترادف ها

fair (صفت)
منصف، بور، زیبا، خوبرو، لطیف، منصفانه، بیطرفانه، نسبتا خوب، بدون ابر، فریور

even-handed (صفت)
منصفانه، بی غرضانه، بیطرفانه

فارسی به عربی

معرض

پیشنهاد کاربران

بپرس