بی صقال

لغت نامه دهخدا

بی صقال. [ ص ِ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + صقال ) مقابل صیقلی. مقابل زدوده از زنگ. تاریک. تیره :
همچو این تاریک رویان روی من
تیره بود و تارفام و بی صقال.
ناصرخسرو.
رجوع به صقال شود.

فرهنگ فارسی

مقابل صیقلی ٠ مقابل زدوده از زنگ ٠ تاریک ٠ تیره ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس