بی صفتی

لغت نامه دهخدا

بی صفتی. [ ص ِ ف َ ] ( حامص مرکب ) حالت بی صفت. در اصطلاح تصوف ( نقشبندیان )، از خود بیخود شدن ، از خود رستن ، مدهوش گشتن در حال سماع و جذبه است. ( از رشحات کاشفی ، نسخه خطی ) : اثر آن توجه مشاهده بی صفتی محض بود و در آن بی صفتی هیچ اثری و گردی دیده نمیشد. ( انیس الطالبین ص 23 ). || بی وفایی. ناسپاسی. || فقدان صفات نیک. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

۱ - بی وفایی ناسپاسی ۲ - فقدان صفات نیک

پیشنهاد کاربران

بپرس