بی صرفه


مترادف بی صرفه: بی سود، بی فایده، بی بهره بی نفع

متضاد بی صرفه: سودمند، پرفایده

معنی انگلیسی:
unprofitable, of little or no advantage, disadvantageous

لغت نامه دهخدا

بی صرفه. [ ص َف َ / ف ِ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + صرفه ) بی فایده. ( ناظم الاطباء ). بی سود. بی نفع. ( آنندراج ): این جنس بی صرفه است ؛ بی سود است. و رجوع به صرفه شود. || بیهوده. || یاوه. بی معنی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - بیفایده بیهوده بی نفع . ۲ - یاوه بی معنی .

فرهنگ عمید

بی نفع، بی فایده، بیهوده.

مترادف ها

inadvisable (صفت)
مضر، ناروا، دور از صلاح، غیر مقتضی، بی صرفه

پیشنهاد کاربران

بپرس