بی شبه

لغت نامه دهخدا

بی شبه. [ ش ِب ْه ْ ] ( ص مرکب ) ( از:بی + شبه ) بی مثل. بی نظیر. بی عدیل. بی همتا. بی مانند.فرید. وحید. واحد. ناهمتا. بی مثیل. بی مثال. یتیمه. بی همال. عدیم النظیر. معدوم المثل. بی نمون. بی کفو. بی بدل. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به شبه شود. || ( اِخ ) از صفات حق تعالی است. ( آنندراج ) :
ور بنومیدی ازین در برود بنده عاجز
دگرش چاره نماند که تو بی شبه و نظیری.
سعدی.

فرهنگ فارسی

بی مثل ٠ بی نظیر ٠ بی عدیل ٠ بی همتا ٠ بی مانند ٠ فرید ٠ وحید ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس