بی ساختگی

لغت نامه دهخدا

بی ساختگی. [ ت َ / ت ِ ] ( حامص مرکب ) صداقت و راستی. ساده دلی. بی تزویری. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ساختگی شود.

فرهنگ فارسی

صداقت و راستی . ساده دلی . بی تزویری .

پیشنهاد کاربران

بپرس