دیکشنری
مترجم
بپرس
بی زوری
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
بی زوری. ( حامص مرکب ) صفت و حالت بی زور. کم زوری. ضعیفی. ناتوانی.
فرهنگ فارسی
صفت و حالت بیزور ٠ کم زوری ٠ ضعیفی ناتوانی ٠
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها