یکی را مباد عزل یکی را مباد غم
یکی باد بی زوال یکی باد بی کنار.
فرخی.
باد عمرت بی زوال و باد عزت بیکران باد سعدت بی نحوست باد شهدت بی شرنگ.
منوچهری.
می بخشد به او به آنچه آماده کرده است جهت او از قسم راحت و کرامت و بودن در مقام ابدی بی زوال. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 310 ).آنست بی زوال سرای ما
والا و خوب و پرنعم و آلا.
ناصرخسرو.
اگردارد جواب آن سؤال اورسد اندر سرای بی زوال او.
ناصرخسرو.
عمر فانی را بدین در کار بندتا بیابی عمر و ملک بی زوال.
ناصرخسرو.
اگر شکرکردی بدین ملک و مال بمالی و ملکی رسی بی زوال.
سعدی.
گفتش ای شاه جهان بی زوال فهم کژ کرد و نمود او را خیال.
مولوی.